Loading spinner

و تو مرا به یاد خواهی آورد؟

دوشنبه، ۳۰ دی ۱۳۹۸

دلدادگی بخشی مهم از شعر را تشکیل می‌دهد و طبعا بی‌وفایی بخشی مهم‌تر از آن‌را. شاعری می‌اندیشد که محبوبش پس از او چگونه با دیگران به خوشی و خنده می‌نشیند؛ آیا در آن زمان که عاشقی دیگر او را می‌ستاید لحظه‌ای به فکر گذشته می‌افتد؟ آیا عاشق دیرین خود را به یاد می‌آورد؟ اگر از من بپرسید که می‌گویم خیر، به یاد نمی‌آورد؛ و با پوزخندی بر لب، آن عاشق دیرین را مورد تمسخر نیز قرار می‌دهد. ولی اینجا دنیای شعر است، و دنیای شعر، آرمانشهری است که در آن ناممکن‌ها ممکن می‌شوند :)

نام شعر: و تو مرا به یاد خواهی آورد؟ (Kaj vi memoros min?)
سراینده: نمی‌دانم. این شعر را در کتاب نغمه‌های اسپرانتو (Kantaro Esperanta) هم دیده‌ام که مونتاگو سی. باتلر (Montagu C. Butler) آن‌را گردآوری کرده‌است.
برگردان به فارسی: دکتر ناصرالدین صاحب‌الزمانی (از صفحهٔ ۲۲۶ کتاب زبان دوم، چاپ اول ۱۳۸۴ انتشارات عطایی) - برخی از واژه‌های ترجمه را تغییر داده‌ام.

Aliaj lipoj flustros vin,

لب‌های دیگری [در گوش تو] زمزمه خواهند کرد،

Pri amo kaj fidel';

عشق و وفاداری را؛

Aliaj langoj nomos vin,

زبان‌های دیگری، تو را خواهند نامید،

Reĝino kaj angel'!

بانو و فرشته!

Sed eble, dum aŭskultos vi,

ولی شاید در آن دم که تو بدان‌ها گوش می‌دهی،

Penseto trudos sin,

اندیشه‌ای کوچک، خود را بر تو، تحمیل کند،

Pri l'nuna hor', jam longe for-

از آن ساعت با هم‌بودن - که اینک مدت‌ها از آن سپری گشته -

Kaj vi memoros min!?

و تو، مرا به یاد خواهی آورد!؟